فیاحلغتنامه دهخدافیاح . [ ف َی ْ یا ] (ع ص ) بحر فیاح ؛ دریای فراخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رجل فیاح ؛ مرد فیاض به عطا. (اقرب الموارد).