ترجمه مقاله

فید

لغت‌نامه دهخدا

فید. [ ف َ ] (ع اِ) زعفران سوده . || موی دراز که بر پوزه ٔ اسب برآید. (ازمنتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برگ زعفران . (اقرب الموارد). || (مص ) مردن و هلاک گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خرامیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). || ثابت شدن مال برای کسی . (منتهی الارب ). || رفتن مال از کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سودن زعفران را. (از اقرب الموارد). || پرهیز کردن از چیزی پس یکسو شدن از آن و برگردیدن . || حاصل شدن فایده برای کسی . || صاف و پاکیزه کردن نان را از خاکستر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زیادت شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله