ترجمه مقاله

فیروزفال

لغت‌نامه دهخدا

فیروزفال . (ص مرکب ) آنچه مبارک و میمون باشد. که بر آن تفاؤل نیک زنند. که آن را نیک دانند :
همان کعبه را نیز بیند جمال
شود شاد از آن نقش فیروزفال .

نظامی .


رجوع به فیروزفالی شود.
ترجمه مقاله