ترجمه مقاله

فیلق

لغت‌نامه دهخدا

فیلق . [ ف َ ل َ ] (ع اِ) بلا و سختی . || لشکر. ج ، فیالق . (از منتهی الارب ). به لغت رومی لشکر و سپاه باشد. (برهان ). || (ص ) مرد بزرگ جثه . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله