فی
لغتنامه دهخدا
فی . [ ف َی ی ] (اِخ ) از قرای سغد. (معجم البلدان ). در بخاراست ، پل فی محلی است در نزدیکی آن .(از یادداشتهای مؤلف ). در شعر فارسی به تخفیف یاء به کار رفته ، و این ضبط درست تر مینماید :
ملیح را به بخارا از این خبر نبود
که در سر پل فی زو ملیح تر نبود.
ملیح را به بخارا از این خبر نبود
که در سر پل فی زو ملیح تر نبود.
سوزنی .