ترجمه مقاله

قابضات

لغت‌نامه دهخدا

قابضات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قابضة. چیزهائی که قبض کند و درهم کشد. ترنجیده کننده . (ناظم الاطباء). ادویه ٔ قابضه . || چیزهای زمخت . (ناظم الاطباء). || دنده ها. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله