ترجمه مقاله

قادح

لغت‌نامه دهخدا

قادح . [ دِ ] (ع اِ) کبودی . (منتهی الارب ). || سیاهی دندان . (مهذب الاسماء). خوردگی دندان و درخت . شکاف در چوب . (منتهی الارب ). || کرم چوبخواره . (ناظم الاطباء). || عیب . تباهی . فساد. || (ص ) طعن زننده . عیب کننده . مضر. قدح کننده : اصرار بر صغیره قادح عدالت است .
ترجمه مقاله