ترجمه مقاله

قادسی

لغت‌نامه دهخدا

قادسی . [دِ سی ی ] (اِخ ) حسین بن احمدبن محمدبن حبیب ، مکنی به ابوعبداﷲ. از ابن مالک و ابن ماسی و ابوبکر معید و ابوالفضل زهری و جز ایشان روایت کند. ابن ماکولا گوید سماع هائی نیکو دارد که خود آنها را سروده است . خطیب گوید که وی روایاتی بدون اصل و مأخذ روایت میکرد اورا از این کار منع کردم و اصل آنها را از او خواستم ، ولی وی از روش خود دست برنداشت ، او را گفتم که اینجا در جامع منصور دیگر املاء روایت مکن مگر آنکه اصیل باشد. او جامع مزبور را ترک گفت و به جامع براثا رفت و برای رافضه املاء حدیث کرد، و ایشان را گفت که نواصب مرا از املاء فضائل اهل بیت منع کردند. وی در ذی قعده ٔ سال 446 هَ . ق . وفات یافت . (الانساب سمعانی ).
ترجمه مقاله