ترجمه مقاله

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن مالک مزنی . وی از جعید نقل کند: شنیدم که عمربن عبدالعزیز ازسائب بن یزید پرسید آیا در میان اصحاب رسول خدا کسی را میشناسی که ازار را به جای رداء و رداء را به جای ازار بخود گیرد، گفت آری گفت اگر امروز کسی چنین کند گویند دیوانه است . (سیرة عمربن عبدالعزیز ص 14).
ترجمه مقاله