ترجمه مقاله

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد انصاری اوسی قرطبی معروف به ابن الطیلسان ، ازعلماء ادب است . سیوطی در کتاب بغیه از او یاد کرده و گوید: صفدی گوید کان مع معرفته بالقراآت و العربیةمتقدماً فی صناعة الحدیث . وی به سال 575 هَ . ق . تولد یافت و از جد مادری خود ابوالقاسم بن غالب شراط و ابوالعباس بن مقدام و ابومحمدبن عبدالحق خزرجی روایت کند. عبدالمنعم بن فرس و ابوالقاسم بن سمحون به وی اجازه ٔ روایت داده اند. تألیفاتی دارد و از اوست : 1- ماورد من الامر فی شربة الخمر. 2- بیان المنن علی قاری الکتاب و السنن . 3- الجواهر المفصلات فی الروایات المسلسلات . 4- غرائب اخبار المسندین و مناقب آثار المهتدین . 5- اخبار صلحاء اندلس . چون فرنگیان قرطبه را گرفتند وی از آن شهر بیرون شد و به مالقه آمد و متولی خطابه ٔ آن سامان گشت تا به سال 643 هَ . ق . وفات یافت . (روضات الجنات چ 2 ص 503) (بغیة الوعاة ص 380) (تکمله ٔ ابن آبار ص 703) (التبیان به عنوان ابن طیلسان ) (الاعلام زرکلی ج 6 ص 17) (کشف الظنون ج 2 ستون 1195).
ترجمه مقاله