ترجمه مقاله

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمن بن ابراهیم بن موسی بن ابی العافیه ٔ مکناسی زناتی ، مشهور به ابن ابی العافیه (وفات 462 هَ . ق .) یکی از امیرانی است که رهبری طائفه ٔ زنات را در شهر فاس هنگامی که لشکر مرابطین لمتونیین به سال 460 هَ . ق . به آنجا هجوم کردند به عهده داشت . وی معنصربن معز زناتی را امیرلشکر در آن جنگ کرد و معنصر در یکی از جنگهائی که با مرابطین داشت مفقود شد. قاسم خود به جای او به سرکردگی لشکر رفت و با همه ٔ سپاه خود از شهر فاس بیرون شد. مرابطان شکست خوردند و یوسف بن تاشفین که رئیس آنان و از معرکه ٔ جنگ دور بود بار دیگر حمله کرد و فاس را به سختی محاصره نمود و با قهر و غلبه به سال 462هَ . ق . به فاس وارد شد و افراد خاندان مغراوه و بنی یفرن و مکناسه را کشت . رجوع به جذوة الاقتباس ص 343 واعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 16 و نیز ابن ابی العافیه شود.
ترجمه مقاله