ترجمه مقاله

قاسم

لغت‌نامه دهخدا

قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن مظفر ابی غالب بن محمودبن تاج الامناء ابی الفضل احمدبن الحسن بن هبة اﷲبن عبداﷲبن محمدبن عساکر دمشقی طبیب بهاءالدین . وی به سال 629 هَ . ق . تولد یافت و از بسیاری از علماء و محدثین از جمله ابن اللتی و ابن سنی الدوله حدیث شنیده و ابن العوام و سخاوی و یوسف بن خلیل و نصربن عبدالرزاق جمیلی به وی اجازه ٔ حدیث داده اند. او مردی ثروتمند بود و در دیوان خزانه (وزارت مالیه ) مدتی مشغول شد و سپس از کار دست کشید. بسیاری از دارائی خود را به مستحقان انفاق میکرد و خانه اش را خانه ٔ حدیث و روایت کرده بود. ذهبی گوید محسنات فراوانی بود و نسبت به دانشجویان شکیبائی داشت و به تخلیط مذهب منسوب بود. برزالی قریب پانصد جزء نزد او خوانده است . وی در شعبان سال 723 وفات یافت . (الدرر الکامنه ج 3 ص 240).
ترجمه مقاله