ترجمه مقاله

قاضی ابن جماعة

لغت‌نامه دهخدا

قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) عبد العزیزبن محمدبن ابراهیم بن سعداﷲبن جماعةبن صخر یا جماعة علی بن حارم بن صخربن حجر حموی کنانی شافعی ، ملقب به عزالدین و مکنی به ابوعمر. از افاضل شافعی اواسط قرن هشتم هجری و قاضی القضاة مصر و شام و نیکومحضر بوده و در امور و قضایای وارده و فیصل دادن محاکمات مردم نهایت تصمیم و اهتمام به کار میبرده است . وی دوستدار علم و اهل علم بوده ، بسیار به حج رفته و استادان فراوانی داشته است . او آرزو میکرد که از شغل قضا کناره گیری کند وآنگاه در مکه یا مدینه بمیرد. سرانجام به آرزوی دیرین خود نائل گردید و به سال 765 هَ . ق . از قضا استعفا کرد و در قاهره مشغول تدریس شد و در ماه جمادی الاولی یا جمادی الاخره به سال 767 در مکه وفات یافت و در حجون مدفون گردید. (الدرر الکامنة ج 3 ص 378) (ریحانة الادب ج 5 ص 290). و رجوع به ابن جماعة ابوعمر شود.
ترجمه مقاله