ترجمه مقاله

قاضی دعویدار

لغت‌نامه دهخدا

قاضی دعویدار. [ دَ ] (اِخ ) رکن الدین سلسله نشین . وی به سه پشت به دعویدار قمی میرسد. به انواع کمالات آراسته بود با کمال فضل خوش مینوشت . در نظم و نثر فارسی و عربی ماهر بود. و در عهد سلاطین اتابیکی قصائد غرا در مدح ایشان گفته . او متصدی منصب قضاء قم بود و در تبریز وفات یافت . (تاریخ قم خطی تألیف میرزا علی اکبر فیض ).
ترجمه مقاله