قاطانغی
لغتنامه دهخدا
قاطانغی . [ن َ ] (معرب ، اِ) قاطاننقی . رجوع به قاطاننقی شود:
در ره دلبر درم باید که یابی کام دل
رو بری بر روی نارنجات و بر قاطانغی ؟
در ره دلبر درم باید که یابی کام دل
رو بری بر روی نارنجات و بر قاطانغی ؟
استاد لطیفی (از شعوری ).