ترجمه مقاله

قاچ کردن

لغت‌نامه دهخدا

قاچ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برش برش کردن . قاچ دادن .ورقه ورقه کردن . قطعه قطعه کردن . تشرید. به درازا به قطعات بریدن خربزه و هندوانه و دستنبو و امثال آن .
ترجمه مقاله