ترجمه مقاله

قباب

لغت‌نامه دهخدا

قباب . [ ق َب ْ با ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن محمودبن فورک مکنی به ابوبکر محدثی است از مردم اصفهان . وی از ابوبکر عبداﷲبن محمدبن نعمان و ابوبکربن ابی عاصم روایت کند و ابوبکر محمدبن ادریس جرجرای حافظ و ابوبکر احمدبن محمدبن جرب تمیمی اصفهانی ساکن نیشابور و جز ایشان از او روایت دارند. سمعانی گوید: از برخی از مردم اصفهان شنیدم که می گفت کسی نزد قباب حدیث میخواند تا به این حدیث رسید: لایدخل الجنة قبات ؛ قبات به بهشت نمیرود. آن شخص گفت این تحریف شده و باید چنین باشد: لایدخل الجنة قباب ؛ قباب به بهشت نمیرود. قباب برآشفت و گفت تو به بهشت نمیروی ! پدرت به بهشت نمیرود! برو بیرون ! او پوزش خواست و گفت این سخن بدون قصد بر زبان من جاری گشت ، قباب عذرش بپذیرفت و از تقصیرش درگذشت . وی روز یکشنبه 15 ذی قعده سال 170 هَ . ق . وفات یافت . (سمعانی ).
ترجمه مقاله