ترجمه مقاله

قباع

لغت‌نامه دهخدا

قباع .[ ق ُ ] (ع اِ) آئینه ٔ فراخ . || خارپشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیمانه ای است بزرگ . (منتهی الارب ). || (ص ) مرد گول .
ترجمه مقاله