ترجمه مقاله

قباقب

لغت‌نامه دهخدا

قباقب . [ق ُ ق ِ ] (اِخ ) نام نهری است در ثغر. (منتهی الارب ). متنبی در اشعار زیر از آن یاد کرده است :
و کرت فمرت فی دماء ملطیة
ملطیة ام للبنین ثکول
و أضعفن ماکلفنه من قباقب
فاضحی کان الماء فیه علیل .
و آن نزدیک ملطیه قرار دارد ونهری است که در فرات میریزد. در اینجا نوق بن بُرید بکائی بن امراءة کعب الاحبار که در صائفه خروج کرده بودکشته شده است . (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله