ترجمه مقاله

قبال

لغت‌نامه دهخدا

قبال . [ ق ِ ](ع اِ) قبال النعل ؛ دوال پیش کفش که میان انگشتان باشد. (ناظم الاطباء). دوالی که بر طول نعلین دوزند و آن دو تا باشد و شراک دوالی که بر عرض دوزند. (فرهنگ نظام ). || قصیری قبال ؛ نام ماری است خبیث .(ناظم الاطباء). || مقابل . برابر. حذاء.
- در قبال آن ؛ در برابر آن .
ترجمه مقاله