ترجمه مقاله

قبجور

لغت‌نامه دهخدا

قبجور. [ ق ُ ] (مغولی ، اِ) خراج مقرر دیوانی : زن و فرزند و متعلقان و لشکرهای خود بتمامت از این دره ها فرود آر تا شماره کنم و مال و قبجور را مقرر گردانم . (جامعالتواریخ رشیدی ).
ترجمه مقاله