ترجمه مقاله

قبرونیا

لغت‌نامه دهخدا

قبرونیا. [ ق َ ] (اِخ ) جائی است . مؤلف معجم البلدان گوید: گمان میکنم از نواحی جبل است . ابن ابی ثیاب در روز مهرگان طلیعه ٔ قصیده ای را برایم خواند که نام قبرونیا در آن آمده است :
أقبرونیا طلت نداک ید الطل
و حیا الحیا المشکور تالک من تل
و از ابتداء به ذکر قبر تطیر زد و نسبت به آن روز و آن شعر مکدر و بدبین گردید. (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله