ترجمه مقاله

قبل

لغت‌نامه دهخدا

قبل . [ ق ِ ب َ ] (ع ق ) نزد. گویند: لی قبل فلان حق ؛ ای عنده . || (اِ) طاقت . گویند: ما لی به قبل ؛ ای طاقة. || سرِ نو. استیناف . (منتهی الارب ). گویند: لااکلمک الی عشر من ذی قِبَل ؛ یعنی نگویم با تو سخنی در آنچه از سر نو آغاز کنم کلام را یا نگویم با تو سخنی تا ده روز از روزهای آینده . || (ق ) آشکارا. گویند: رأیته قبلاً؛ ای آشکارا دیدم او را. و از همین معنی است قول خدای تعالی : او یأتیهم العذاب قبلاً ؛ ای عیاناً. و این به دو قرائت خوانده شده است . (منتهی الارب ). || (اِ) سبب . جهت :
تو زین قبل اگر روی ای جان ِ مرد
ور انده تو زین است انده مدار.

فرخی .


ترجمه مقاله