ترجمه مقاله

قبچاق

لغت‌نامه دهخدا

قبچاق . [ ق ِ ] (اِخ ) اغول بن قدان بن اوکدای از شاهزادگان مغول است . در اوائل ایام پادشاهی براق خان (حدود 663 هَ . ق ) میان او و شاهزاده قیدو دو نوبت مخالفت و جنگ اتفاق افتاد. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 83). در جنگ نخستین که میان براق خان و قیدوخان درگرفت براق ظفر یافت ولی در نوبت دوم کنار آب خجند میان آن دو شاهزاده جنگی خونین به وقوع پیوست . قیدوخان پیروز گردید و براق شکست خورد و بسوی سمرقند رفت و قصدداشت بار دیگر به جنگ با او بپردازد اما پیش از آنکه این اندیشه عملی گردد قبچاق اغول که در سلک نبایر اوکتای قاآن انتظام داشت از طرف قیدوخان به رسالت نزد وی آمد و با اندرزهای دلپسند آتش غضب و خشم او را فرونشاند و میان این دو صلح و سازش برقرار ساخت . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 83 و 84 و قیدوخان شود.
ترجمه مقاله