قتلگاه
لغتنامه دهخدا
قتلگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) جای کشتن حیوانات . (آنندراج ): مضجع؛ قتلگاه در جنگ . (منتهی الارب ). مکان کشته شدن :
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.
چون محبان دگر لب تشنه همراه حسین
کاش می بودم علی در قتلگاه کربلا.
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.
علی خراسانی .
چون محبان دگر لب تشنه همراه حسین
کاش می بودم علی در قتلگاه کربلا.
علی خراسانی (از آنندراج ).