ترجمه مقاله

قحص

لغت‌نامه دهخدا

قحص . [ ق َ ] (ع مص ) لگد زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: قحص برجله قحصاً؛ لگد زد. (منتهی الارب ). || خانه روفتن . || شتاب گذشتن . || دویدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند. سبقنی قحصاً؛ ای عدواً. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله