ترجمه مقاله

قحطان

لغت‌نامه دهخدا

قحطان . [ ق َ ] (اِخ ) ابن عامربن سالح پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ). قحطان بن عامربن شالخ بن ارفخشدبن سام بن نوح . ریشه ٔ اعراب قحطانی و پدر خاندان حمیر و کهلان وتبابعه (شاهان یمن ) (شاهان حیره ) و غسانیان (شاهان شام ) در جاهلیت است . علمای انساب وی را از نخستین مردان دسته ٔ دوم از دسته های سه گانه ٔ عرب (عاربه و متعربه و مستعربه ) میشمارند. وگویند او در میان شاهان یمن و جزیرةالعرب نخستین کسی است که تاج بر سر نهاد. وی از ساکنان حضرموت بود پس به سرزمین صنعاء که در آن زمان خالی از آبادی و سکنه بود رفت و آنجا را آباد کرد. وی را که از اشراف قوم خود بود به شاهی برگزیدند و جماعتی گرد او فراهم آمدند. او به عراق حمله برد و با بعلوس پادشاه آشوریان جنگید و در خلال این جنگها مرد. تاریخ تولد و مرگ وی دانسته نیست . (الاعلام زرکلی ج 2 ص 761). پشت چهارم ارفخشد فرزند سام بن نوح که عربان از دوده ٔ اویند. مستوفی آرد: سام بن نوح به قول بعضی مورخان پیغمبر مرسل است اکثر انبیا و جمیع اهل ایران از تخم اویند. او را شش پسر بود، اول ارفخشد و از نسل او چهارم پشت به قحطان و قالغ رسید. قوم عجم از تخم قالغاند و اکثر عرب قحطیانند (ظ . قحطانیان ) و زبان عربی از یعرب بن قحطان است و قحطان را نام قحطان بود بسبب آنکه در سالهای سخت سخا کردی و مردم را از تنگی برهانیدی ، در حق او گفته اند و یقحط القحوط و یطردها بسخائه ؛ یعنی وی با بخشش و سخای خود قحطی ها را از میان ببرد و قحطان اسم علم او شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج یکم ص 27).
ترجمه مقاله