ترجمه مقاله

قحف

لغت‌نامه دهخدا

قحف . [ ق َ ] (ع مص ) کاسه ٔ سر بریدن یا شکستن . || یا زدن بر آن . || رسیدن بر کاسه ٔ سر کسی . || خوردن آنچه در کاسه باشد. || بیرون آوردن آنچه در آوند است . || کشیدن اشکنه و جز آن را. || گندم دانه بر باد کردن و بردن هرچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله