قدم بریدن
لغتنامه دهخدا
قدم بریدن . [ ق َ دَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) قدم بریده شدن ؛ ترک آمد و شد کردن . (آنندراج ) :
بریده شد قدمش ساعتی از آن در و بام
به آفتاب گرفتن خوشم برای همین .
بریده شد قدمش ساعتی از آن در و بام
به آفتاب گرفتن خوشم برای همین .
محمد قدسی (از آنندراج ).