ترجمه مقاله

قرء

لغت‌نامه دهخدا

قرء. [ ق َرْءْ ](ع مص ) خواندن . قِرائت : قرء القرآن و به قرءً و قِرائةً و قرآناً؛ خواند آن را. || رسانیدن : قرء علیه السلام ؛ رسانید بر وی سلام را. || آبستن شدن : قرأت الناقة؛ آبستن شد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله