ترجمه مقاله

قرء

لغت‌نامه دهخدا

قرء. [ ق َرْءْ / ق ُرْءْ ] (ع اِ) حیض . (منتهی الارب ). || پاکی از حیض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || میان دو حیض . || (مص ) سپری شدن حیض . || (اِ) وقت حیض . || وقت پاکی زن . || وقت . || قافیه . ج ، اقراء، قروء، اَقْرُء ، یا جمعطهر قروء است و جمع قرء بمعنی حیض ، اقراء ، و از این باب است : دعی الصلوة ایام اقرائک . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله