ترجمه مقاله

قرابة

لغت‌نامه دهخدا

قرابة. [ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) نزدیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خویشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قرابات . (منتهی الارب ): هو ذوقرابتی ؛ او خویش من است . و نگویند هو قرابتی . (ناظم الاطباء). || رَحِم . (ناظم الاطباء). || آنقدر از آب و مانند آن که قدح و خنور را پر گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شبگیری که بامدادان به آب رسند. || (مص ) قُرب . (ناظم الاطباء). || رفتن به شب جهت به آب آمدن بامدادان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله