ترجمه مقاله

قراف

لغت‌نامه دهخدا

قراف . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است به جزیره ٔ بحر یمن مقابل جار. (منتهی الأرب ). دهی است در جزیره از دریای یمن محاذی جار که مردم آن بازرگانند و آب آشامیدنی را از دوفرسخی آورند. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله