ترجمه مقاله

قربی

لغت‌نامه دهخدا

قربی . [ ق ُ ] (اِخ ) صاحب آتشکده وی را از شاعران ری داند و گوید: اصلش از دماوند است . مردی است آهسته و از تکلفات وارسته . شوق صحبت دوستان به دل نزدیک و شوق خواندن اشعار نیک بسیار داشته . از اوست :
میفرستم برِ او قاصد و میگوید رشک
سببی ساز خدایا که به منزل نرسد.

(آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 222).


ترجمه مقاله