ترجمه مقاله

قرد

لغت‌نامه دهخدا

قرد. [ ق َ رِ ] (ع ص ) ابر درهم آمده ٔ برهم نشسته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فرس قردالحضیل ؛ اسب استوارپی . (اقرب الموارد). || بعیر قرد؛ شتر بسیارکنه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) گوشت ران و بازو. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله