ترجمه مقاله

قرز

لغت‌نامه دهخدا

قرز. [ ق َ ] (ع اِ) پشته و زمین درشت سطبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) به اطراف انگشتان خاک برگرفتن . (منتهی الارب ). قرص . (اقرب الموارد). || شکنجیدن به انگشتان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله