ترجمه مقاله

قرضبة

لغت‌نامه دهخدا

قرضبة. [ ق َ ض َ ب َ ] (ع مص ) گرد کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قرضب اللحم فی البرمة قرضبة؛ گرد کرد آن را در دیگ . (منتهی الارب ). || پراکندن و پریشان کردن چیزی را. و این از اضداد است . || بریدن . || تمامه ٔ گوشت را خوردن . || دویدن . || چیزی خشک خوردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله