ترجمه مقاله

قرطاس

لغت‌نامه دهخدا

قرطاس . [ ق ِ ] (ع اِ) نشانه از هر جرم که باشد. (منتهی الارب ). الغرض الذی یرمی . (اقرب الموارد). || (ص ) شتر گندمگون . || دختر سپید کشیده قامت . || شتر ماده ٔ جوان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) چادر مصری . (منتهی الارب ). برد مصری . (اقرب الموارد). || نامه هرچه باشد. || کاغذ. قرطس . (منتهی الارب ). ج ، قراطیس . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله