ترجمه مقاله

قرقاول

لغت‌نامه دهخدا

قرقاول . [ ق َ وَ / وُ ] (اِ) جانوری است سیاه رنگ که پَر آن را پادشاهان ایران بر تاج نصب کنند. گویند تذرو است ، و آن خروس صحرائی است . (آنندراج ). مرغی جنگلی که تذرو و تورنگ نیزگویند. (ناظم الاطباء). تدرج . (المنجد) :
صبامیرساند ز دراج جام
به قرقاول شیشه هر دم سلام .

ملاطغرا (از آنندراج ).


میرسد چون نوبهار از صید رنگ عاشقان
بال قرقاول به سر از دسته ٔ گل میزند.

محسن تأثیر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله