ترجمه مقاله

قرقچی

لغت‌نامه دهخدا

قرقچی . [ ق ُ رُ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) محصل منع. (آنندراج ). قرق کننده . منعکننده . آنکه مأمور قرق کردن شکارگاه شاه است تا دیگری در آنجا صید نکند : قرقچی سلطان شریعت است . (رفیع واعظ، در صفت ماه رمضان ، از آنندراج ). رجوع به قُرُق شود.
ترجمه مقاله