ترجمه مقاله

قرمش

لغت‌نامه دهخدا

قرمش . [ ق َ م َ ] (ع اِ) مردم آمیخته از هر جنس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ): فی الدار قرمش من الناس ؛ ای اخلاط. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله