ترجمه مقاله

قرموص

لغت‌نامه دهخدا

قرموص . [ ق ُ ] (ع اِ) خانه ٔ زمین کند و گو فراخ درون تنگ دهانه که مردم سرمازده در آن گرم شوند و سرما دفع کند. || جای کوماج نهادن . || جای تخم نهادن کبوتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قرمص و قرماص شود.
ترجمه مقاله