ترجمه مقاله

قروف

لغت‌نامه دهخدا

قروف . [ ق َ ] (ع ص ) مرد بسیار ستم دار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرد بسیار ستمکار. (آنندراج ). || نافرمان . از حد گذرنده . || سخت جنگ کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الحراب . (اقرب الموارد). ج ، قُرْف . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله