ترجمه مقاله

قری

لغت‌نامه دهخدا

قری . [ ق َ ری ی ] (ع اِ) آبرو دور زمین ، یا آب راهه از بالا سوی نشیب ، یا ازپشته به سوی مرغزار و باغ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مسیل الماء من التلاع ، و قیل مدفعه من الربوة الی الروضة. (اقرب الموارد). ج ، اَقْریة، اَقراء، قَرْیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || (ص ) شیر دفزک و خفته که زرد نشده . (منتهی الارب )(آنندراج ). اللبن الخاثر لم یمخض . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله