ترجمه مقاله

قزام

لغت‌نامه دهخدا

قزام . [ ق ُ ] (ع ص ) مرد چیره دست . (منتهی الارب ). الذی لایغلبه احد. (اقرب الموارد). || مرگ شتاب . (منتهی الارب ). الموت الوحی . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله