ترجمه مقاله

قسام

لغت‌نامه دهخدا

قسام . [ ق َس ْ سا ] (اِخ ) حارثی . مردی بود بر دمشق مسلط گردید و مدت درازی بر آن شهر حکومت داشت . اصل اواز ده تلفیتا یکی از قرای کوهستان سیز بین حمص و بعلبک است . در آغاز شغل پَستی داشت ولی سرانجام صاحب ثروت و پیروانی گردید و به وسیله ٔ آنان به سال 365 هَ . ق . دمشق را تصرف کرد. عزیز فاطمی از مصر لشکری به جنگ او فرستاد و روزها جنگ ادامه یافت و به شکست مصریان و امان خواهی آنان منتهی شد. در سرنوشت او در آخرکار مورخان اختلاف دارند، گویند بندکرده به مصر برده شد و گویند در جائی چندی اقامت داشت تا بدرود زندگی گفت به سال 377 هَ . ق . (اعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 40).
ترجمه مقاله