ترجمه مقاله

قسطار

لغت‌نامه دهخدا

قسطار. [ ق ُ ] (معرب ، ص ، اِ) کسی که طلای فراوان نگهداری کند تا آنها را به ورقه مبدل سازد. گروهی به این نام شهرت دارند. (اللباب ). صیرفی . تاجر. || میزان . (المعرب جوالیقی ). || کیسه دار. (مهذب الاسماء). || کسی که متصدی کارهای ده و متولی شئون آن گردد. (المعرب جوالیقی ).
ترجمه مقاله