قسطاس
لغتنامه دهخدا
قسطاس . [ق ُ ] (ع / معرب ، اِ) ترازو. (برهان ). ترازوی بزرگ . (مهذب الاسماء). قِسطاس در همه ٔ معانی آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قِسطاس شود :
به قسطاسی بسنجم راز موبد
که جوسنگش بود قسطای لوقا.
به قسطاسی بسنجم راز موبد
که جوسنگش بود قسطای لوقا.
خاقانی .