ترجمه مقاله

قسط

لغت‌نامه دهخدا

قسط. [ ق َ س َ ] (ع اِمص )خشکی در گردن . || راستی استخوانهای ساق ستور، و آن عیب است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).من عیوب الخلقیة للفرس و هو ان تری رجلاء منتصبین غیر محنبین . (صبح الاعشی ج 2 ص 26). || (مص ) خشک شدن . گویند: قَسِطَت ْ عنقه قسطاً؛ کانت یابسة. و قسطت عظام الفرس ؛ یبست من الهزال . || راست شدن استخوان . گویند: قسطت الدابة؛ کانت رجلاها منتصبتین . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله