ترجمه مقاله

قس

لغت‌نامه دهخدا

قس . [ ق َس س ] (ع مص ) رنج دادن و آزردن به سخن زشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: قسّهم قسّاً؛ رنج داد و آزرده کرد ایشان را به سخن زشت . (منتهی الارب ). || سخن چینی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). سخن چینی نمودن . (منتهی الارب ). || از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). در پی چیزی شدن و جستن آنرا. (منتهی الارب ). || تنها چرا کردن شتر. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || نیکو چراندن شتران . || نیکو راندن شتران . || خوردن : قس ما علی العظم ؛ خورد هرچه بر استخوان بود از گوشت و مغز آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله